غلط نامه کدخدا!
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391
نویسنده : writer


غلط نامه کدخدا!













3 دا و 30 ما = صدا و سیما!








اینجوری که بوش میــاد!!





















R تو روز= آرتوروز!





4 تا Sad(غمگین)= 400





آل (آل پاچینو) و چه (چه گوارا) = آلوچه!





گچ car= گچکار





پپه + رونی = پیتزا پپرونی







3 ریال = سریال!




موهای زائد(ایمون زاید)





گونه های نادر!




 


|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
برچسب‌ها: کد خدا , لغت نامه , ,
تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391
نویسنده : writer



عجایبی که فقط در ایران می توان دید!

























































|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391
نویسنده : writer

رئیس: نفس، باقلوا، نون شیرمال، ای جونم، صدام کن که دوباره/ بیام با یه اشاره، همیشه در جلسه است، امضایش از طلا بیشتر می ارزد، هر چند در اداره رئیس است در منزل مرئوس است، ارباب حقوق ها، رب النوع مرخصی، وام دونی، آنچه برای ما آرزوست برای او خاطره است.


کارمند: پدیده ای که اهل منزل او را شکل عابر بانک می بینند، شکست ناپذیر، جان سخت، مدیران در کار کشیدن از آن ها یک تلقی نباتی گیاهی دارند، دونده استقامت، نوع مذکرش اغلب حامی مالی دانشگاه آزاد هم هست، نوع «بُن» دارش هم موجود است، جنبنده ای که هر روز 6 صبح باید از خانه برود، جوان ها می پسندند، خانواده ها دوستش دارند، از باجناق بدش می آید، از قرمه سبزی خوشش می آید، موجودی که اگر سی سال کار کند تازه می فرستند تو صف نان سنگک بایستد، ورژن بازنشسته اش در پارک ها یافت می شود، منو سر لج ننداز میرم زن می گیرم/ چی گفتی؟!

عیدی کارمندان: جفت شیش کارمندان، پله پله تا ملاقات رئیس، حماسه ی مدیران، آجیلانه، خرج پوشک بچه، لباس عیال، اداره ی نمونه همینه همینه، بچه ها متشکریم، ابر و باد و مه و خورشید و فلک یاری کنند تا به دستمان برسد، اگر هم برسد به شوهر خانواده چیزی نمی رسد، الهی گوشت بشه به تن.

مرخصی: کارمندها پرواز می کنند، زمانی برای مستی اسب ها، جمعه ی مدام، ساعتی اش حال نمی دهد، پا دراز کردن عمیق، عدسی فردا مرخصی، منو این همه خوشبختی محاله، منو با خودت ببر دوبی، دوبی...

معاون: معاند متخاصم ستیزه جو، موجودی که همیشه از ما کم تر کار می کند و سه برابر ما حقوق می گیرد، بپیچون کبیر، وقتی فامیلی اش کلانتر بود کارتونش کردند، در جلسات نقش گلدون را بازی می کند.

پاچه خار: لعبت رئیس، حاصل دگردیسی فحش های مدرسه ای، حاصل قلمه زدن مورچه خوار و پاچه پاره، موجودی که حضورش برای هر اداره مثل میز و صندلی ضروری به نظر می رسد، زیرآب زن با حفظ سمت، شغل دوم همه از آبدارچی تا معاون، لسان الچرب، مفتاح المنفعت، مصباح المرتبت.

منشی: موجودی که خیلی نرم مراجعین را می پیچاند، لوبیا برو فردا بیا، زنببیل قبول نمی کند، از خاندان نصرا... منشی که کلیه و دمنه را به زبان فارسی نوشت اما نوادگان او فقط ساعت ملاقات بلدند بنویسند، به چای و تلفن علاقه دارد، مثل فامیل دور به «در» عشق می ورزد، که با این درد اگر در بند در مانند درمانند.

 


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : دو شنبه 29 خرداد 1391
نویسنده : writer

فرق لوازم التحریر دخترا و پسرا!


|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391
نویسنده : writer


غلط نامه کدخدا!


جواد خیابانی!




حامد بهداد!




دب اصغر!





بیل گیتس!




سیزده به در



دستهای آلو دِه!




جوش شیرین!





قهرمانی!





گونیا!


























|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : دو شنبه 28 فروردين 1391
نویسنده : writer

|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390
نویسنده : writer

یکی از کاربردهای طنز، یادآوری بعضی رفتارهای ناپسندی است که گاهی از بعضی از ما سر می زند. ستون خواندنی های این هفته را بهانه کرده ایم تا به بعضی از همین رفتارهای گاهی خنده دار بپردازیم، پس زیاد به دل نگیرید و این موقعیت ها را توی ذهن تان مشابه سازی کنید و لبخند بزنید.

**فقط یه ایرانی اون هم از نوع تهرانی می تونه از دود شهر فرار کنه تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه، بعد اونجا هی تند تند قلیون بشکه!

**فقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش هم همون کوکوسبزی رو برای شوهرش درست کنه!

**فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.

**فقط تو ایرانه که یه ماشین میاد دوبله بغلت پارک می کنه و قفل فرمونش رو هم میزنه و میره!

**فقط یک ایرانی می تونه بگه من ایرانی ام و با وجود داشتن زبان فارسی توی کامپیوترش انگلیسی بنویسه...

**فقط یه ایرانی مجبوره وقتی می خواد از یه خیابونه یک طرفه رد بشه، دو طرف رو نگاه کنه!

**فقط یه ایرانی می تونه وقتی ماشین میخره تا یه سال پلاستیک های صندلیش رو نکنه.

**فقط یه ایرانی می تونه اس ام اس بازی که میکنه هر سری که اس ام اس جدید میاد، بره چک کنه ببینه اس ام اس قبلی چی گفته!

**فقط یه ایرانی می تونه کپی پیست کنه و به روی مبارک هم نیاره.

**فقط یه ایرانی می تونه با ماشین بره در خونه رفیقش به جای اینکه پیاده بشه بره زنگ خونه رو بزنه دستش رو بزاره رو بوق یعنی بیا پایین کارت دارم...!

**فقط یه ایرانی می تونه بره بانک شماره بگیره بازم بره جلوی باجه صف وایسه.

**فقط یه ایرانی این شانس رو داره که اگر از لاین کنار اتوبان حرکت کنه سریع تر از لاین سرعت رانندگی کنه.

**فقط یه ایرانی می تونه این قدر اعتماد به نفسش بالا باشه که اگر توی حموم خوب خوند، بدو بدو آلبوم بده بیرون و اسم خودش، رو هم بزاره هنرمند.

**فقط یه ایرانی می تونه در حالی که می دونه داره خالی بندی می کنه، تو چشمات زل بزنه بگه جان بچم، به همون نون و نمکی که باهم خوردیم، به خدا اینجوریه که دارم می گم...


|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390
نویسنده : writer

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه, بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه !
 

******
 
فقط یه ایرانی میتونه کند بودن رشد موهاشو بندازه گردن دست سنگین آرایشگر!

******

فقط یه ایرانی میتونه اینو باور داشته باشه که اگه جفت راهنمای ماشین و روشن کنه، مجازه تو اتوبان دنده عقب حرکت کنه!
 
******
 
فقط تو ایران مدارسو 5شنبه ها تعطیل می کنن ولی  بقیه هفته رو براش کلاس جبرانی در نظر میگیرن باپول های آنچنانی !!!
 
******
تعمیرات مدل ایرانی‌:

۱-درشو باز کردن و فوت کردن.
 ۲-کامل باز کردن و دوباره بستن
۳-ضربه زدن روی دستگاه
 
******

فقط آسمون ایران می تونه : کمی! تا قسمتی! نیمه ابری! همراه با بارش پراکنده در برخی از نقاط باشه. . . ( آخرِ ادبیاته این جمله)!

******

فقط در تهران که مردم شمال شهر در سال 2012 میلادی و مردم جنوب شهر در سال 70 هجری قمری زندگی می کنن!

******
 
تنها ایرانیان که وقتی می خوان از خیابون رد شن به جا اینکه به چراغ عابر نگاه کنند، به ماشینا نگاه می کنن که کی خلوت میشه سریع رد شن!

******

فقط یه ایرانی می تونه پیتزا رو با دوغ, نوشابه رو با آبگوشت, سبزی رو با کوکوسبزی, و کالباس رو با نون سنگک بخوره!

****** 

فقط یه ایرانی می تونه بره قشم لباس بیاره تو خونه بفروشه و بگه اینارو از دبی و ترکیه آوردم!

****** 
 
فقط یه ایرانی می تونه جلوی خودپرداز بانک با دیدن جمله لطفا منتظر بمانید استرس رو با بیشترین فشار تحمل کنه و با نگاهی ملتمسانه به دستگاه تو دلش بگه که اگه پول نمیدی جون هرکی دوست داری کارتم رو بده و بعد از دیدن جمله دستگاه در حال شمارش وجه می باشد به ناگاه آرامش تمام وجودش رو فرا بگیره دقیقا مثل فرود موفقیت آمیز هواپیما اونم در فرودگاه مشهد !!!
 
******
 
فقط یه ایرانی می تونه وقتی می خواد بره عروسی در به در دنبال یکی بگرده که کراواتشو براش گره بزنه

******

فقط یه ایرانی می تونه اول از دستشویی بیاد بیرون بعد زیپ و کمربندشو ببنده!

 


|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390
نویسنده : writer

 

کی گفته دخترا پارک کردن بلدنیستن؟!

اندکی تحمل فرمایید تا تصویر به طور کامل بارگذاری شود.

 


|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : دو شنبه 15 اسفند 1390
نویسنده : writer

یـک زن تــا زمانی که ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیـ کـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.
 
موفقیت:

یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج می کند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.
 
ازدواج:

یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج می کند ولی تغییر نمی کند. یک مــرد به این امید با همسرش ازدواج می کند که تغییر نکند، ولی تغییر می کند.
 
فیلم کمدی:

فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال طنز شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه می کنند، و حتی ممکن است ادای شخصیت های سریال را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش می شوند.
 
دست خط:

مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمی دهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده می کنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی می دهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است.
 
حمام:

یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود داد: مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.
 
خواروبار:

یک زن لیستی از جنس های مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه می رود. یک مرد آنقدر صبر می کند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید می رود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسد می خرد.
 
بیرون رفتن:

وقتی مردی می گوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی زنی می گوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.

 

گربه:

زنان عاشق گربه هستند. مردان می گویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب می کنند.
 
آینه:

مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک می کنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید می کنند: آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان...
 
تلفن:

مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیام های کوتاه و ضروری به دیگران در نظر می گیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.
 
آدرس یابی:

وقتی یک زن در حال رانندگی احساس می کند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را می پرسد. مردان این را به نشانه ضعف می دانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان می چرخند و چیزهایی شبیه این می گویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو می شناسم."
 
پذیرش اشتباه:

زنان بعضی اوقات قبول می کنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.
 
فرزند:

یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای کاری، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط می داند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی می کنند!
 
لباس شیک پوشیدن:

یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گل های باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن می کند.
 
شستن لباسها:

زنان هر چند روز یک بار لباس هایشان را می شویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد خود را می پوشند و هنگامی که لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباس های چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل می کنند.
 
اسباب بازی:

دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی می رسند علاقه شان را از دست می دهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمی شوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر می شوند. نمونه های از اسباب بازی های مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفن های اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیم های ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.
 
گل و گیاه:

یک زن از شوهرش می خواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گل ها آب می دهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گل ها و گیاهان پژمرده برمی گردد. کسی نمی داند چرا این اتفاق افتاده است.
 
سبیل:

بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ می شوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.
 
اسامی مستعار:

اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.
 
پرداخت صورتحساب میز :

وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز می گذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت می کنند، ماشین حساب های جیبی خود را بیرون می آورند.
 
پول :

یک مرد 2000 هزار تومان برای یک جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.
 
بگو مگوها:

حرف آخر را در جر و بحث ها زنان می زنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود


|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390
نویسنده : writer

 

اولین عکس العمل موقع تصادف!!!


|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390
نویسنده : writer

*هنگامی که کارنامه ها را می دادند:

پسرها شدیدا به خاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون ولی دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود.

*وقتی پدر خانواده شب به منزل می آمد:

پسرها فرار می کردند و یه گوشه ای می خزیدند تا چوقولی های مادر، کار دست شان ندهد، ولی دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنیدند.

*روز اول مهر که مدرسه ها باز می شد:

پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 می زدند و مزین به لغت نامأنوس کچل می شدند ولی دخترها فقط به پسرها می گفتند: چطوری کچل؟

*در 18 سالگی:

پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند ولی دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است.

*در دانشگاه:

پسرها همان روز اول عاشق می شوند و گند می زنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می شوند ولی دخترها فقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که به آنها نگاه می کنند افاده می فروشند.

*هنگام خواستگاری:

پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوش تیپ و هزار تا کوفت و زهرمار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سر کار عروس خانم بکنند ولی دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

*هنگام ازدواج:

پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و... را تهیه کنند ولی دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهیزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزار تا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یک سری جدید بخرد.

 


|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : جمعه 28 بهمن 1390
نویسنده : writer

سطل آشغال :

وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :

اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده
و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!

رئیس :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید
و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های 2012 !

شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !
شب توبه !
البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست!

تحقیق :

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !
بی
گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !
وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !
بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !
این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :

قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته
تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !

سریال :

فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین
شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!

گرانی :

واژه ای است زاده‌ توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :

سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع  عرق گلاب !
عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!
سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده
و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …

عذرخواهی :

از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم
از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،
ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می‌شود!

خودپرداز :

دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد
و اگر صفی در کار نباشد 97/45 درصد اوقات خراب است !
اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری
یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :

دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !
اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان
شناسنامه بدی کارت ملی میخوان
جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان
گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟
کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟
هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟
رون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !
 


|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : جمعه 1 دی 1390
نویسنده : writer

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه یاد دوران شیرخوارگی میفته و به مادرش وابسته میشه

**فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن رو ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه «اگه میخری بیارمش»

**فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیفته

**فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره

**فقط یه ایرانی اون هم از نوع تهرانی میتونه از دود شهر فرار کنه تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه، بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه!

**فقط یک زن ایرانی میتونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چندتا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش هم همون کوکوسبزی رو برای شوهرش درست کنه!

**فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.

**فقط تو ایرانه که یه ماشین میاد دوبله بغلت پارک می کنه و قفل فرمونش رو هم می زنه و میره!

**فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد!

**فقط یک ایرانی هنگام دورزدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو از ماشین میاره بیرون.

**فقط یه ایرانی میتونه این قدر اعتماد به نفسش بالا باشه که اگر توی حموم خوب خوند، بدوبدو آلبوم بده بیرون و اسم خودش، رو هم بزاره هنرمند.

**فقط یه ایرانی میتونه روی ماشین درب و داغونش مارک بی ام و، فراری، لامبورگینی و... بچسبونه!

**فقط یه ایرانی میتونه درحالی ازش عکس بگیرن که یه جا دیگرو نگاه می کنه مثلا حواسش به دوربین نیست.

**فقط یه ایرانی میتونه وقتی که صف بنزین طولانیه بره با 4 لیتری 10 بار بنزین بخره.



|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : دو شنبه 14 آذر 1390
نویسنده : writer
در اکثر موارد برای متوجه شدن موضوع با کلمه فارسی رو انگلیسی تصور کنید و بلعکس!!
 



Keyboard
چه کسی برنده شد؟


Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟


Morphine
باید بیشتر فین کنی.


MissCall
دختر نا بالغ را گویند.


Freezer
حرف مفت


Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است.


Johnny Depp
قاتل افسرده


Acer
ای آقا!


Welcome
دهن لق


Manual
من و بقیه


Accessible
عکس سیبیل


Refer
فر کردن مجدد مو


See you later
لات تر به نظر میای!


Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک -پندار نیک.


Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!


Above Border
فرامرز


Insecure
این سه نابینا


Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى.


Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری


Subsystem
صاحب دستگاه


Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند


Comfortable
بفرمایید سر میز


Long time no see
دارم لونگ می‌‌پیچم، نگاه نکن!


Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است.


Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود.


Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند.


Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد


Watergate
دروازه دولاب


UNESCO
یونس کجاست؟


Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند


Damn You All
دم همتون گرم


Latino
لات بازی ممنوع


Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا


Savage Blog
ساوجبلاغ


Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج


 

|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)